سخنرانی دکتر درخشان در مراسم رونمایی از اندیشکده حکمرانی انفال و منابع طبیعی:

حضرت آقا فرموده اند ارزش افزوده نفت را زیاد کنیم الان مشکل ما همین است که خام فروشی میکنیم، دوستان عزیز با اینکه میدانید ولی تکرار آن جالب است، لنز چشم وسیله ای است که یک مسافر میتواند باخودش داخل هواپیما ببرد و ارزش آن به اندازه یک کشتی بزرگ مواد پتروشیمی هست که ما آن را صادر میکنیم ولی ما نمیتوانیم این لنز را بسازیم در حالی که مواد سازنده آن از پتروشیمی است، از گاز هست حتی شیشه شیر بچه که در دمای بالای جوش مواد سرطان زا آزاد نکند، نمیتوانیم بسازیم.
در ساخت کاتالیزها مشکلات زیاد داریم این هم از ارزش افزوده است که برای گاز در صنعت پتروشیمی تعریف میشود و ما آنها را تولید نمیکنیم و به ما هم دانش فنی کاتالیزها را نمیدهند به طور مثال کشور ایران یک شرکت سوئیسی را برای ساخت کاتالیز با قیمت بالاتر از بازار خرید که به دانش ساخت کاتالیز پی ببرد ولی آمریکاییها فهمیدند و آن قرارداد را فسخ کردند تا جایی که خود ایرانی ها گفتند از صفر شروع میکنیم و خودمان آن را می سازیم والان نیز دارند کاتالیز می سازند البته نه هر کاتالیزی. ولی گامهای بلندی برداشتهاند برای اینکه گفتند چارهای جز اینکه خودمان فکر کنیم نداریم در این صورت خداوند نیز کمک می کند که این مثالی برای فرمایش حضرت آقا در مورد ارزش افزوده بود.
خب درمورد منابع طبیعی و اندیشکده انفال و مسئلهای که دکتر نعمتی در این زمینه مطرح کردند صحبت میکنیم؛
منابع طبیعی شامل نفت، گاز، سفرههای آبی زیرزمینی، دریاها، دریاچهها، جنگلها و... است. این موارد مصداق موضوعاتی است که تحلیل آنها ساده نیست چرا که مطالعه این موارد کار سادهای نیست اما در دیگر صنایع مانند صنعت خودرو میبینیم که دهها پروژه انجام میشود اما ببینید اقتصاد دریاها چقدر بحث میشود؟ چیز زیادی بحث نمیشود و نمیدانیم!
استنلی جونز اقتصاددان معروف انگلیسی که رویکرد ریاضی در اقتصاد از اوست در سال ۱۸۷۰ کتابی به نام مسئله زغالسنگ نوشت. یعنی سی-چهل سال مانده به پایان دوره قاجاریه ما. او مسئله زغالسنگ را به عنوان یک مسئله جدی مطرح کرد ولی در ایران ما هیچ دوره تخصصی اقتصاد زغالسنگ و مسائل مرتبط با زغالسنگ نداشتیم. من میخواستم بعد از دورههای دکتری نفت و گاز، اولین دوره زغالسنگ را تاسیس کنم که بنا به دلایلی انجام نشد و الان هم نداریم. هم اکنون زغالسنگ حدود ۳۰ درصد انرژی جهان را تامین می کند و در کشور ما یک درصد هم تامین نمیکند در حالی که ما نیاز به واردات زغالسنگ داریم و بعضا نوع خاصی از آن ها را هم وارد میکنیم.
لذا منابع طبیعی مسئله پیچیده ای است به این دلیل که مطالعه آن نیازمند دو چیز است؛
اول همانطور که حضرت آقا بیان فرمودند و بی تفاوت از کنار آن گذشتیم، بصیرت داشتن در مورد منابع طبیعی است یعنی به عمق مطلب پی بردن. دوم بلند مدت اندیشیدن؛ از قضا هر دو این ویژگی از مشخصههای اصلی توسعهیافتگی است. اساسا تفاوت اصلی بین کشور توسعه یافته با توسعهنیافته، یا شاخص توسعهیافتگی همین دو پدیده بصیرت به معنای ظاهرگرا نبودن و باطن نگری و دوم بلند مدت اندیشیدن است. به طور مثال در مسئله بانک ما ظاهر آن را نگاه می کنیم. اولین مدیر ایرانی شرکت نفت ایران-انگلیس مصطفی فاتح بود که فردی منتقد بود و کتابهای نقادانه زیادی نوشت. یکی از آن کتابها در زمینه بانکداری بود. او میگفت کتابی که نوشتم را سعی کردم ارزان چاپ کنم تا اکثر مردم بخوانند و بدانند بانک چیست! نوشته بود من میخواهم ملت ایران بدانند بانک چه جور جایی است! بانک پرسود ترین صنعت جهان است جایی است که چپاول میکند و بعد پیشنهاد داده است که باید بانک مرکزی به وجود بیاید. مصطفی فاتح در آن زمان با بصیرت میخواست که بانک را درک کند و به مردم نشان دهد. در قضیه برجام نیز بی بصیریتی رخ داد چون روشن فکران و نخبگان جامعه آن را مطالعه نکردند و به زبان ساده بیان نشد تا مردم در جریان آن قرار بگیرند.
بنابراین اندیشکده مطرح شده مستلزم بررسی دو نکته است؛ یکی اینکه با بصیرت از ظواهر گذر کرده و به بطن بپردازد تا حقیقت را دریابیم. در جلسه گذشته الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که صحبت میکردم، گفتم فاز اول الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که تمام شد، بحمدالله فهمیدیم که ساخت الگو مشکل است این خیلی حقیقت بزرگی است که بدانیم یک کاری مشکل است و پیچیدگی های آن را درک کنیم. اصلا بدون درک پیچیدگی ها نمیتوان حرکت کرد نمیتوان راهی را طی کرد و طی مسیر مستلزم شناخت ناهمواریهای مسیر است، پس اینکه ما در طی ساخت مسیر الگو متوجه شدیم که کار مشکلی هست، این خیلی موفقیت بزرگی است. بعد از آن ما یک فاز جهش علمی داریم که برای آن ابتدا باید سوالهای جسورانهای مطرح کنیم مثلا سوال کنیم بر اساس قانون اساسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چه الگویی خواهد بود؟ شما میگویید کسی با قانون اساسی کار ندارد و حال سوال دوم این است که چرا قانون اساسی به انزوا رفته است؟ یا سوالی که چه الگویی وجود داشته است که از دل آن برجام بیرون آمدهاست؟ و برجامیها بیرون آمدند؟ ویژگی این الگو چیست؟ سوال سوم چه الگویی وجود دارد که از آن سپاه و سپاهیان بیرون آمدهاند؟ الگویی که با آن کشور را نجاتدادند. دوستان من، فکر کنید سپاه را از کشور منها کنیم، از آن چه چیزی باقی میماند؟ آیا جلوی داعش را میشود گرفت؟ جلوی آن سیاستهایی را که سالیان سال طراحی کردهاند می توان گرفت؟ پیشرفت دانشی که در قضیه زدن آرامکو رخ داد و دستگاههای اطلاعاتی نتوانستند مبدا موشکها و پهبادها را با همه امکاناتشان شناسایی کنند. لذا باید ویژگیهای این الگو را پیدا کنیم و در گام دوم الگو در آن متبلور کنیم.
بنابراین مسئله منابع طبیعی مستلزم دو نگاه بصیرت داشتن و بلند مدت نگری است. و این دو بعد در بین اندیشمندان کشور ما ضعیف است، سوال جسورانه بعدی این است که چرا ضعیف است؟ چرا ما به عمق مسائل کم توجه میکنیم و بلند مدت نمیاندیشیم؟ مستشرقینی که به ایران آمدند در اولین کتاب دائره المعارف کشورها که در زمان صفویه چاپ شده است نوشتهاند ایرانیانان در صنعت خیلی پیشرفت کردهاند، در اسلحه سازی هیچ چیز کمتر از اروپاییها ندارند، ایرانیها کارهای هنری و ساختمانهای بسیار زیبایی تولید میکنند ولی در نگهداری از آنها صفر هستند، تولید میکنند و رها میکنند. برعکس آنها، انگلیسیها و اروپاییها نگهداریشان بیست است. در زندگی فعلی ما هم همینطور است، میسازیم ولی نگه نمیداریم. این دوره دکتری مدیریت قراردادهای بین المللی نفت و گاز را با چه سختی ساختیم که در بین کشورهای اوپک اولین جایی بود که اینکار را انجام داد و در دنیا نیز به غیر از دو یا سه کشور، جایی نداریم که این دوره وجود داشته باشد زیرا دلیلی ندارد که جوانهای کشورهای نفتی در این زمینه تخصص کسب کنند و جای شرکتهای نفتی را بگیرند در حالی که خود این شرکتهای بزرگ نفتی بخشهای تحقیق و توسعه هم دارند و خودشان مطالعه میکنند و نیازی به من و شما ندارند. چون آنها به دنبال چپاول ذخایر نفتی هستند و نباید فکر جوانها در این زمینه تقویت شود به همین دلیل چنین رشتهای نداشتیم. مثلا اگر کتاب مصطفی فاتح در زمان دانشجویی که دزدیهای شرکت نفت ایران و انگلیس را نوشته بود در دست ما میدیدند ما را به زندان اوین می بردند. الان نیز ما میگوییم توتال دارد دزدی می کند. الان یک استاد دانشگاه می تواند قرارداد IPC را روی میز مسئولین بگذارد و بگوید که این قرارداد خلاف منافع ملی است! یکی از معاونان وزارت نفت در دیدار چند نفر از دانشجوهای دانشگاه امام صادق علیه السلام گفته بود شما جوانان چطور یک سال و نیم جلوی کار ما را گرفتید؟ چرا که در وزارت نفت چنین چیزی سابقه نداشته است! چه اتفاقی افتاده است؟ همان اتقافی افتاده که وزیر نفت به یکی از مسئولان دانشگاهی گفته بود این چه دورههایی است که شروع شده است؟ از پول بیت المال خرج میکنید که افراد مخالف ما تربیت شوند؟ خب حالا یک چنین تیمی یا به عبارت دیگر یک لشگری این چنینی درست شده است؛ بدون تعارف من در نگهداری و حفظ این دوره چه کرده ام؟ هیچ.
ما این دوره را به کمک دکتر زاهدی وفا راهاندازی کردیم. در طی سه جلسهای که برای ایشان وچند تن از اساتید دیگر صحبت کردم، گفتم که ما باید در کشور دکتری اقتصاد نفت و گاز و دکتری قراردادهای نفتی درست کنیم. اهمیت موضوع که برای حضرت آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه به اثبات رسید، آقای زنگنه را احضار کردند و گفتند که برای ما مهم است که این اتفاق انجام بشود و او نیز با توجه به شخصیت آیت الله مهدوی کنی پذیرفت و آقای دکتر زاهدی وفا نیز همزمان در وزارت علوم پیگیری ها و زحمت های زیادی کشیدند و ما نیز در یکی دو جلسه از این رشته در وزارت علوم دفاع کردیم و بحمدالله دوره تشکیل شد و دانشجویان آمدند و زحمتهای زیادی هم کشیده شد. خب بعدش چه اتفاقی افتاد؟ هرکدام گفتند که رفتیم و در جایی مشغول شدیم. یک مرتبه نشد من این ها را دعوت کنم و بگویم بیایید مهمان من بشوید و یا من را مهمان کنید.
یعنی من مشمول همان حرف انگلیسی که در زمان صفوی زده بود می شوم که ایرانی ها یک کار خوبی انجام میدهند و آن را رها میکنند. خوشحالم که در نسل جدید انقلاب این ویژگی منفی دارد از بین می رود و دلیل آن هم، کاری مثل کار دکتر نعمتی برای جمع کردن شما در چنین جایی است و این یعنی ما نمیخواهیم این دوره از بین برود و میخواهیم از آن نگهداری کنیم. این ویژگی کشور در حال توسعه نیست. امروز در دانشگاه امام صادق علیه السلام با وجود امکانات خاص دانشگاه میتوانید خیلی از کارها را انجامدهید شما بروید زندگی نامه ویکسل را بخوانید و ببینید این آدم یک نفره چه کارهایی کرد به طوری که کشورهای اسکاندیناوی رشد و پیشرفت و دموکراسی خود را حاصل از اندیشههای ویکسل میدانند. این در صورتی بود که ویکسل هرجا وارد میشد با او برخورد میشد تا بالاخره در سن بالا توانست استاد دانشگاه بشود به همین دلیل هم زود بازنشسته شد. نظریات ویکسل مورد استفاده مستقیم کینز قرار گرفت و مبنای اندیشههای او بود ولی کینز به او اشارهای نکرد بعد از آن هم گفتند زمانی که کینز کتاب نظریه عمومی اشتغال را نوشت اصلا کتاب ویکسل به انگلیسی ترجمه نشده بود در حالی که ویکسل همه آنها را گفته بود!
دلیل اینکه منابع طبیعی نیاز به دو نکته بصیرت داشتن و بلندمدت اندیشیدن دارد، ناشی از تغییر نامحسوس آنها است. اگر تغییرات امری محسوس نباشد، مطالعه آن امر مشکل است و تخصص میخواهد مانند مسئله حجاب در کشور که جریان تغییرات آن تدریجی اتفاق میافتد و زمانی الزام آور میشود که به آخر رسیدهباشد. مسئلهای نیاز به مراقبت دارد که اتفاقات آن تدریجی رخ میدهد و مصداق کامل آن منابع طبیعی است. مثلا پیش بینی میشود دریاچه ارومیه رو به خشک شدن میرود و خطر تخلیه تبریز وجود دارد ولی کسی باور نمیکند و به آن اهمیت نمیدهد و با اولین بارانی که میبارد، دوباره فراموش میشود. خاک و آبهای زیرزمینی نیز همینطور است.
این تدریجی بودن مهم است. در مورد گاز همیشه میگفتند که بزرگترین ذخایر گازی جهان را داریم و اگر نفت هم اضافه کنیم در دنیا اول میشویم و کشور در ۳۰۰ سال دیگر گاز دارد، بعد تاریخ آن به ۲۰۰ سال تغییر کرد و به ۸۰ سال رسید.
ما به مسئولین گفتیم گاز نداریم و قرارداد صادرات گاز نبندید وپیشبینی کردیم تولید پارس چنوبی در سال ۱۴۰۰ افت آن آغاز می شود و۱۴۲۰ بحران شدید گازی در کشور داریم. پنج سال است در همین دانشگاه، تشخیص مصلحت نظام، مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و در جاهای مختلف گفتیم که در پارس جنوبی افت تولید خواهیم داشت ولی کسی باور نمیکرد. اما اگر کمی با بصیرت نگاه کنیم میبینیم این اتفاق رخ خواهد داد. در جلسه با مسئولین همه این پیش بینیها را توضیح دادیم و گفتیم بیاید ادعای ما را بررسی کنید اگر درست بود با هم فکر کنیم و اگر غلط بود من به عنوان یک معلم در کلاسم بهتر درس میدهم. اصلا کسی توجهی نکرد.
تدریجی یعنی فکر میکنیم همه چیز داریم در حالی که نداریم، تا بحمدالله رب العالمین آقای مشکین فام مدیرعامل شرکت نفت پارس که مسئول پارس جنوبی هست چند ماه پیش رسما اعلام کرد که افت تولید پارس جنوبی آغاز شده است. در صورتی که ما میگفتیم چند سال آینده آغاز می شود! و او گفت که ما در هر سال یک فاز از دست میدهیم. در حالی که مطالعات ما نشان میداد در خلال ۲۰ سال ما از ۸۰۰ میلیون متر مکعب در سال ۱۴۰۰به ۸۰ میلیون متر مکعب میرسیم. وزارت نفت اعلام کرد در سال ۱۴۰۰، ۷۲۰ میلیون متر مکعب داریم. یعنی اگر هرسال یک فاز از دست بدهیم به معنی کاهش سالانه ۲۸میلیون متر مکعب است که بعد از بیست سال حدود ۵۶۰ میلیون متر مکعب کاهش مییابد که با پیشبینی ما اندکی تفاوت دارد. ضمن این که ایشان گفتند هر سال یک فاز کم میشود در صورتی که با گذشت هر سال شتاب افت تولید بیشتر میشود.
به هر حال این مسئله را آقای مشکین فام بیان کردند. ایشان به این دلیل این را بیان کردند که فشارها زیاد شده بود طوری که به دانشگاه امام حسین علیه السلام گفتم که به لحاظ امنیتی این پیشبینی فاجعه است. گفتم چطور میتوان نیاز کشور به یک میدان بالای ۶۰ درصد باشد؟ و علاوه بر اینکه به لحاظ امنیتی فاجعه است حتی ما نمیدانیم که این میدان در آینده چقدر گاز میدهد و این به معنی عدم اطلاع از آینده کشور است. البته من به آنها پیشنهاد دادم به وزارت نفت نامه بنویسید که آینده این میدان چه خواهد شد؟
بعد از اعلام وزارت نفت، همه نهادهای مختلف سکوت کردند از روزنامهها گرفته تا شورای امینت ملی و ... و نگرانی نیز از خود بروز ندادند. این مثالها برای دانستن اهمیت کار در دانشگاه امام صادق علیه السلام است که دارای ثواب هم است و بیایید برای مطامع دنیایی نیز در اندیشکده فعالیتی نداشته باشیم.
بنابراین اکنون که با فراخوان دکتر نعمتی برای تاسیس این اندیشکده جمع شدید بیایید نیت کنیم که این کار را ادامه میدهیم. برای شما آرزوی موفقیت دارم.