گزارش چهارمین وبینار تخصصی با موضوع شایسته ها و بایسته های مکتب علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام

 | تاریخ ارسال: 1399/5/15 | 
به همت معاونت پژوهشی دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد و با همکاری انجمن علمی دانشکده، چهارمین وبینار تخصصی از سلسله جلسات مکتب علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام با عنوان «شایسته ها و بایسته های مکتب علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام» روز دوشنبه ۱۳ مرداد ۹۹ از ساعت ۱۶ برگزار گردید. در این جلسه، ابتدای آقای دکتر مهدی سپهری (عضو هیأت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی) با بیان اینکه پیش از ورود به بحث شاخص ها و مؤلفه های مکتب علمی، باید رویکرد و بایسته ها و الزامات آن را به طور شفاف مشخص کرد، ۵ الگوی کلان را به عنوان مباحث مقدماتی مطرح نمودند. این ۵ الگو که از باب گزینه هایی جهت طرح ریزی نقشه راه، قابل بررسی و بحث هستند عبارتند از:
۱- الگوی تاریخی؛ به این معنا که با یک سیر قهقرایی و تاریخی، جرقه های طرح ریزی و شکل گیری دانشگاه را بررسی نموده و مشخص کنیم که دانشگاه امام صادق علیه السلام، با چه ایده ای شروع شده و شکل گرفته است. مثلا این دانشگاه در زمان انقلاب فرهنگی عملیاتی شد و البته پیش از آن هم در مباحثاتی که میان علمایی نظیر شهید مطهری و آیت الله طالقانی و آیت الله مهدوی کنی(ره) و... در جریان بوده، ایده آن طرح ریزی شده بود. پس از شکل گیری، در ابتدا سه رشته وجود داشت که در آنها، معارف اسلامی مرسوم را همراه دیگر دروس رشته خود می خواندند و بحث علوم انسانی اسلامی، صبغه ای دانشجو محور داشت. در دهه ۷۰، با طرح ریزی دروس معارف اسلامی در قالب بینش مطهر (دروس شهید مطهری)، ادامه یافت. سپس دروس تفسیری اضافه شد و... . بنابراین در این نگاه، بایستی روایتی تاریخی از دانشگاه گفته شود. ضعف اصلی این نوع نگاه، غفلت از بعد معرفتی می باشد.
۲- الگوی مسأله محوری؛ در این الگو، مسأله در محوریت قرار می گیرد. یعنی به این سوال باید پاسخ داد که مساله ای که ما دور یکدیگر جمع شده ایم و قرار است آن را حل کنیم چیست؟ از این منظر، قوام مکتب علمی به مسأله می باشد. در مورد دانشگاه امام صادق علیه السلام، چندین مورد مطرح شده که به طور مثال یکی از آنها، تربیت افراد و کادرسازی در سطوح مدیریتی بوده است. بنابراین، در وهله اول تبیین مساله و در گام دوم نحوه پاسخ به آن، اهمیت بسیاری پیدا می کند. ضعف اصلی این نوع نگاه، مشخص نبودن مرجع تشخیص مسأله می باشد.
۳- الگوی برنامه پژوهشی؛ این دیدگاه که از اندیشه های فلسفی "لاکاتوش" برخاسته است، از یک هسته مرکزی (مشتمل بر مبانی و بنیان های معرفتی) تشکیل شده است که متناسب با آن مبانی، راهکارهای سلبی و ایجابی را در جهت توسعه هسته مرکزی ارائه می دهد.
۴- الگوی سنت پژوهشی؛ اگر بخواهیم مدل شماره ۳ را متناسب با ادبیات دینی خودمان بازتعریف کنیم، سنت پژوهشی دارای هسته ای از مبانی و مبادی است که از آن می توان به اصول یا محکمات تعبیر کرد و خارج از هسته، فروع یا متشابهاتی وجود دارند که دارای ارتباطی از سنخ اجتهاد می باشند و با روش اجتهادی قوام می یابند. به عبارت دیگر، در تعامل میان اصول به مثابه هسته و فروع به مثابه توسعه مبانی آن هسته، با روش و شمّ اجتهادی می توان رویکرد توسعه ای را مد نظر داشت. یکی از مهمترین مسائل در این نوع الگو، نسبت میان عقل و نقل است و تا زمانی که این نسبت به خوبی تبیین نشود، نمی توان از مکتب علمی صحبت به میان آورد.
۵- الگوی متفکر محوری؛ به این معنا که مکتب ذیل چه شخص یا اشخاصی شکل می گیرد و متفکرِ محوری آن چه کسی است؟
جمع بندی آقای دکتر سپهری در خصوص مباحث مقدماتی مکتب علمی دانشگاه، تلفیق موارد شماره ۴ و ۵، همراه با نیم نگاهی به مباحث تاریخی دانشگاه امام صادق علیه السلام بود.
در ادامه، جناب آقای دکتر محمدصادق نصرت پناه (عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی) ضمن موافق بودن با نظرات آقای دکتر سپهری و اعلام هم نظر بودن در بسیاری از موارد بیان شده توسط ایشان، نظرات خویش را در دو بخش تقسیم بندی کردند. در بخش اول، ایشان نظرات خود در خصوص مقدمات مربوط به تعریف مکتب علمی را منطبق با نظرات آقای دکتر سپهری دانستند و به جهت اختصار، به سراغ بخش دوم نظرات خود رفتند. در بخش دوم، ایشان سه گام را در مورد الزامات مکتب علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام مورد تأکید قرار دادند:
گام اول: انتخاب و مشخص کردن مکتب علمی؛ بدین منظور، بر روی چند ویژگی باید بحث شود:
۱- مبنا داری؛ تعاریف و مبانی بنیادین مکتب علمی باید مشخص شده و اصول و فروع آن به دقت بررسی گردد.
۲- تعاطی افکار؛ برای روشن شدن و تبیین بهتر مسائل، نیازمند تضارب آراء میان صاحب نظران در رشته های مختلف هستیم تا به کمک آن حدود و ثغور و جایگاه دانش ها مشخص گردد. این مورد بسیار کم کار شده است و نیاز است به صورت جدی پیگیری شود.
۳- مسأله کاوی؛ اینکه بدانیم دنبال چه چیزی هستیم. نکته مهم در این راستا، فهم صحیح مسائل است.
۴- مسأله سازی
۵- متفکر محوری؛ در این زمینه، بررسی تفکرات آیت الله مهدوی کنی(ره) بسیار مهم است و بایستی رویه علمی و هچنین اساتیدی که در شکل گیری شخصیت علمی ایشان نقش مؤثری داشته اند به صورت دقیقی مورد مطالعه قرار گیرد.
گام دوم: عزم جدی برای حرکت به سمت مکتب علمی
یکی از مهمترین عواملی که طی سالیان گذشته نقش مهمی در عدم دستیابی و نیل به مکتب علمی دانشگاه داشته است، فقدان عزم و حرکت عملی جدی از سوی جامعه علمی دانشگاه بوده است که بیشتر جنبه روانی دارد. اگر عزم جدی برای این موضوع وجود نداشته باشد، ممکن است سرنوشت مکتب علمی دانشگاه به مانند اسناد بالادستی پیشین شود که هیچ گاه عملیاتی نشده اند.
گام سوم: ارزیابی و ارتقا
این سه گام بایستی به صورت دقیق پیگیری و اجرایی شود تا مکتب علمی دانشگاه به ثمر نشیند. در غیر این صورت، آینده روشنی نمی توان برای آن متصور بود

دفعات مشاهده: 279 بار   |   دفعات چاپ: 64 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر